کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کافی هندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کافی الملک
لغتنامه دهخدا
کافی الملک . [ فِل ْ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شرفخانه بخش شبستر شهرستان تبریز و در 12هزارگزی جنوب باختری شبستر واقع و حد دیگرش 5هزارگزی شوسه ٔ صوفیان سلماس و 3هزارگزی خطآهن جلفاست . ناحیه ای است جلگه ، با آب و هوای معتدل و تعداد سکنه ٔ آن 1608 ...
-
کافی المهمات
لغتنامه دهخدا
کافی المهمات . [ فِل ْ م ُ هَِم ْ ما ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی .
-
کافی رای
لغتنامه دهخدا
کافی رای . (ص مرکب ) خردمند. تیزرای . بسنده رای . صائب رأی . تیزنظر : یکی از آن سه کس که داهی طبع و کافی رای بود. (سندبادنامه ص 293). اما عظیم داهی و دانا و حاذق و کافی رای و بدیهه جواب . (سندبادنامه ص 308).
-
کافی است
فرهنگ واژههای سره
بس است
-
adequate intake
دریافت کافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار متوسط دریافت مواد مغذیای که براساس شواهد یا آزمایشها مصرف آنها در طول روز توصیه میشود اختـ . دَرک AI 1
-
adequate diet
رژیم کافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که امکان رشد و بلوغ طبیعی را فراهم کند
-
کافی شاپ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) = کافه تریا: مکانی عمومی که در آن جا قهوه ، چای و شیرینی و مشروبات غیرالکلی صرف می کنند، قهوه سرا (فره ).
-
کافی نت
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ انگ . ] (اِ.) مکانی عمومی برای استفاده از خدمات اینترنت ، ایمیل و مکالمة تلفنی با راه دور همراه با پذیرایی مختصر، نت سرا (فره ).
-
صاحب کافی
لغتنامه دهخدا
صاحب کافی . [ ح ِ ب ِ ] (اِخ ) وزیر کافی . لقب صاحب بن عباد. رجوع به صاحب بن عباد شود : ترا که صاحب کافی خریطه کش زیبدچهل درست که بخشش کنی چه دشوار است .خاقانی .
-
حسن کافی
لغتنامه دهخدا
حسن کافی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ آق حصاری قاضی حنفی زاهد بسنوی . درگذشته ٔ 1025 هَ . ق . او راست : ازهار الروضات و ده کتاب دیگر که در هدیةالعارفین ج 1 صص 291-292 و کشف الظنون یاد شده است .
-
غير کافي
دیکشنری عربی به فارسی
نارسا , نابسنده
-
adequate security
امنیت کافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] امنیت متناسب با خطر و آسیب ناشی از تخریب یا سوءاستفاده یا دستکاری یا دسترسی غیرمجاز به اطلاعات
-
کافی بودن
دیکشنری فارسی به عربی
اخف
-
وقت کافی
دیکشنری فارسی به عربی
راحة
-
غیر کافی
دیکشنری فارسی به عربی
عاجز , لفترة قصيرة , ناقص