کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کافرماجرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کافرماجرا
لغتنامه دهخدا
کافرماجرا. [ ف ِ / ف َ ج َ ] (ص مرکب ) کسی که حال او مانند حال کافران باشد. (غیاث ). || بی انصاف و ستمگر. رجوع به کافر شود.
-
جستوجو در متن
-
کافرماجرائی کردن
لغتنامه دهخدا
کافرماجرائی کردن . [ ف ِ / ف َ ج َ /ج ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی انصافی . انصاف ندادن . عدالت نکردن در کردار و گفتار و بیشتر در عقیده و حکم . رای مثبت یا منفی بر خلاف حق درباره ٔ کسی دادن . تصدیق یا انکار مخالف انصاف کردن . رجوع به کافرماجرا شود.
-
کافرماجرائی
لغتنامه دهخدا
کافرماجرائی . [ ف ِ / ف َ ج َ ] (حامص مرکب ) کنایه از ظلم و بیداد. (بهار عجم ) (غیاث ) (آنندراج ) : نوای عاشق بی تاب تأثیر دگر داردبهل ای ناله ٔ ناقوس کافرماجرائی را. میرزامعز فطرت (از آنندراج ).جل جان را به منت میکشد از کشته ٔ نازش که از چشم تو می ...
-
کافر
لغتنامه دهخدا
کافر. [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ضد مؤمن . بی دین . بی کتاب . ناگرونده . ناگرویده . ناخستو. (مهذب الاسماء) (مجمل اللغة) (دستورالاخوان )(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : درآورد لشکر به ایران زمین شه کافران دل پراگنده کین . فردوسی .همه نزد من سربسر ک...