کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کافح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کافح
معنی
کوشيدن , کوشش کردن , جد وجهد کردن نزاع کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کافح
دیکشنری عربی به فارسی
کوشيدن , کوشش کردن , جد وجهد کردن نزاع کردن
-
کافح
واژهنامه آزاد
مبارزه کرد ، پیکار کرد
-
واژههای همآوا
-
کافه
لغتنامه دهخدا
کافه . [ ف ِ ] (فرانسوی ، اِ) قهوه . میوه ٔ درخت قهوه . || قهوه خانه ، جای عمومی برای نشستن و صرف قهوه و چای و غیره . رجوع به قهوه خانه شود.
-
کافه
لغتنامه دهخدا
کافه . [ ف ِه ْ ](ع اِ) رئیس و مهتر لشکر. (المنجد) (منتهی الارب ).
-
کافه
واژگان مترادف و متضاد
چایخانه، رستوران، قهوهخانه، کافهرستوران
-
کافه
فرهنگ واژههای سره
نوشگاه
-
کافه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: café] kāfe = کافهتریا
-
کافه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: کافَّة، مؤنثِ کاف] [قدیمی] kāffe جمیع؛ همه؛ همگی.
-
کافه
فرهنگ فارسی معین
(فِّ) [ ع . کافة ] (اِفا.) 1 - همة مردم . 2 - بازدارنده .
-
کافه
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فر. ] (اِ.) جایی که در آن قهوه ، چای ، شیرینی و امثال آن صرف کنند.
-
کافه
واژهنامه آزاد
نوشکده.
-
جستوجو در متن
-
جد وجهد کردن نزاع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کافح
-
کوشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
شدة , کافح , محاولة , مسعي ، اِجتهادٌ ، إجهادٌ