کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاغیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاغیدن
لغتنامه دهخدا
کاغیدن . [ دَ ] (مص ) فریاد و بانگ کردن : آن زاغ نگر که بر هوا می کاغدیک نیمه اش از مداد ونیمی کاغذ.مسعود سعد.
-
جستوجو در متن
-
کاغد
لغتنامه دهخدا
کاغد. [ غ َ ] (فعل ) فعل مضارع از مصدر کاغیدن است . (فرهنگ نظام ). رجوع به کاغیدن شود.
-
کاغ
لغتنامه دهخدا
کاغ . (اِ) آتش باشد که به عربی نار گویند. (برهان ). اسم است از کاغیدن بمعنی ناله و فریاد. شایداین معنی از بیت ذیل مولوی بغلط استنباط شده باشد ودرین بیت بمعنی ناله و فریاد کردن است : آنکه آتشهای عالم ز آتش او کاغ کردتا فسون میخواند عشق و بر دل او میدم...