کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاغذساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاغذساز
/kāqazsāz/
معنی
آنکه کاغذ میسازد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاغذساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از چینی. فارسی] kāqazsāz آنکه کاغذ میسازد.
-
جستوجو در متن
-
کاغذگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از چینی. فارسی] [قدیمی] kāqazgar =کاغذساز
-
کاغذ سازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مٲخوذ از چینی. فارسی] kāqazsāzi ۱. شغل و عمل کاغذساز.۲. [عامیانه، مجاز] جعل اسناد.
-
کاغذی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کاغذ) [مٲخوذ از چینی. فارسی] ‹کاغذین› [قدیمی] kāqazi ۱. از جنس کاغذ.۲. (اسم) =گُل = گُل کاغذی۳. [مجاز] نازک: بادام کاغذی.۴. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] =کاغذساز
-
کاغذی
لغتنامه دهخدا
کاغذی . [ غ َ ] (ص نسبی ، اِ) (از: کاغذ + ی ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). منسوب به کاغذ. آنچه از کاغذ ساخته شده باشد. کاغذین : لیره ٔ کاغذی . کلاه کاغذی . || خرده فروش . (ناظم الاطباء). جعبه و تپنگوئی که در آن کاغذ می گذارند. (ناظم الاطباء). ||...