کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاظم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاظم
/kāzem/
معنی
فروخورندۀ خشم؛ بردبار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاظم
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāzem) (عربی) (در قدیم) فرو خورنده خشم ؛ (در اعلام) لقب امام موسی بن جعفر (ع) هفتمین امام شیعیان.
-
کاظم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] kāzem فروخورندۀ خشم؛ بردبار.
-
کاظم
فرهنگ فارسی معین
(ظِ) [ ع . ] (اِفا.) فروخورندة خشم ، خاموش . ج . کظمه .
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (حکیم ...) ابن المجتهد حیدرعلی طشت دار نجفی که یکی از اطبای معروف و ملقب به حاذق الملک بود. وی به سال 1150 هَ .ق . منظومه ٔ مسمی به «فرخ نامه ٔ فاطمه » را به رشته ٔ نظم کشیده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (موسی بن جعفر...) در حبیب السیر آمده است : ولادت شریف امام هفتم درابوا که منزلی است در میان مکه و مدینه فی صفر سنه ٔثمان و عشرین و مائه اتفاق افتاد و قیل فی سنة تسع و عشرین ، و مادر آن جناب ام ولد بود مسماة بحمیده ٔ بربریه و اسم ...
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن میرزا صادق . نسخه ای به خط وی از فرهنگ جهانگیری که تاریخ تحریر آن سال 1239 هَ .ق .است در کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار موجود است . (از فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار ج 2 ص 216).
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن میرزا محمد بروجردی از اجله ٔ دبیران و عمّال قرن اخیر ایران که خود از سرآمدان فضلای دهر و اخیار زمانه بود و وی پدر میرزا محمدخان لشکرنویس باشی است که نسخه ای خطی قدیمی از «نزهت نامه ٔ علائی » تألیف شهمردان بن ابی ا...
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) تخلص یکی از شعرای ایران است که از اهالی قم و پسر آقا صادقخان صدقی و شاگرد حکیم سعید خان بود. از اوست :یک ناله ٔ مستانه ز جائی نشنیدیم ویران شود آن شهر که میخانه ندارد.(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) مسیح البیان از اطباء و شعرای مشهور ایران است و در خدمت شاه عالمگیر بوده ، منظومه های موسوم به : آئینه خانه ، پری خانه ، ملاحت احمدی ، صباحت یوسفی ، گل محمدی ، اوصاف مسیحی ، را به رشته ٔ نظم کشیده دو سه دیوان نیز دارد و به سال 107...
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (ع ص ) ج ، کُظَّم . (منتهی الارب ). و کاظمین . خاموش و فروخورنده ٔ خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حلیم و بردبار. ساکت : الذین ینفقون فی السراء والضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و اﷲ یحب المحسنین . (قرآن 134/3). و انذزهم یوم ...
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ظِ ] (اِخ ) (میرزا...) برادر علیقلی خان (علیشاه ) که در کلات بود و در جنگی بدنبال نصراﷲمیرزا و امام قلی میرزا پسران نادرشاه و نوه ٔ او شاهرخ میرزا تا خارج کلات بتعاقب پرداخت و به ایشان که به طرف مرو فرار نموده بودند نرسید. (از مجمل التواریخ گ...
-
واژههای مشابه
-
کلاته کاظم
لغتنامه دهخدا
کلاته کاظم . [ ک َ ت ِ ظِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان پائین ولایت است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته کاظم
لغتنامه دهخدا
کلاته کاظم . [ک َ ت ِ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز است که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 547 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قلعه کاظم
لغتنامه دهخدا
قلعه کاظم . [ ق َ ع َ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترنیان شهرستان بروجرد، واقع در 18هزارگزی شمال خاور اشترنیان و کنار راه مالرو کوشکی پائین به اشترنیان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 154 تن است . آب آن ...