کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاشت
/kāšt/
معنی
کاشتن؛ کشتوزرع.
〈 کاشتوداشت: (کشاورزی) کاشتن و نگهداری کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حراثت، زراعت، زرع، فلاحت، کشاورزی، کشت
فعل
بن گذشته: کاشت
بن حال: کار
دیکشنری
cultivation
-
جستوجوی دقیق
-
کاشت
واژگان مترادف و متضاد
حراثت، زراعت، زرع، فلاحت، کشاورزی، کشت
-
implant 1, implantation
کاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نصب یا انتقال همیشگی یا موقت کاشتینه به بدن
-
کاشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر، بن ماضیِ کاشتن) (کشاورزی) kāšt کاشتن؛ کشتوزرع.〈 کاشتوداشت: (کشاورزی) کاشتن و نگهداری کردن.
-
کاشت
فرهنگ فارسی معین
(مص مر.) زراعت کردن ، کاشتن .
-
کاشت
لغتنامه دهخدا
کاشت . (مص مرخم ) زراعت کردن و این ماضی بمعنی مصدر است . (غیاث ). کاشتن . کشت و زراعت . (ناظم الاطباء). کشت .زرع . برزیگری کاشت است و داشت و برداشت . یعنی برزگرخوب آنست که خوب تواند کاشتن و نیک تواند آبیاری و حراست کردن و ببایست تواند درودن و احصا کر...
-
کاشت
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
کاشت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: beškâšt طاری: beškâšt طامه ای: boykašt طرقی: beškašt کشه ای: beškašt نطنزی: baškešt
-
واژههای مشابه
-
thought insertion
کاشت فکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] هذیانی که در آن فرد باور دارد که افکار بهنحوی مقاومتناپذیر از منابع بیرونی به ذهن او تحمیل میشود
-
till-plant
کاشتـخاکورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] تهیۀ بستر بذر و کاشت بهصورت همزمان
-
implantodontist
کاشتدندانپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] دندانپزشکی که در زمینۀ کاشت کاشتینه تخصص دارد متـ . کاشتدندانشناس implantologist
-
implantodontics
کاشتدندانپزشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] ← کاشتدندانشناسی
-
implantologist
کاشتدندانشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] ← کاشتدندانپزشک
-
implantodontology, implantology
کاشتدندانشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] شاخهای از دندانشناسی که به مطالعۀ کاشت کاشتینه میپردازد متـ . کاشتدندانپزشکی implantodontics
-
plow planting
شخمـکاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شخم زمین و کاشت بذر در یک مرحله، همزمان با هم