کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاشانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاشانه
/kāšāne/
معنی
١. خانه.
٢. خانۀ کوچک.
٣. خانۀ زمستانی.
٤. آشیانه؛ لانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشیانه، بیت، خانه، سرا، عریش، کلبه، لانه، مقام، منزل
دیکشنری
abode, apartment, cabana, chalet, cottage, habitation, lodge, nest, shack, shanty
-
جستوجوی دقیق
-
کاشانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāšāne) خانه ؛ آشیانهی جانوران ، لانه ؛ خانهی کوچک و محقر ، رواق .
-
کاشانه
واژگان مترادف و متضاد
آشیانه، بیت، خانه، سرا، عریش، کلبه، لانه، مقام، منزل
-
apartment, appartement (fr.)
کاشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] واحد مستقلی در یک ساختمان
-
کاشانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاشان› kāšāne ١. خانه.٢. خانۀ کوچک.٣. خانۀ زمستانی.٤. آشیانه؛ لانه.
-
کاشانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) خانة خرد و کوچک ، خانة زمستانی .
-
کاشانه
لغتنامه دهخدا
کاشانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) طرز. (اقرب الموارد). روق . (منتهی الارب ). رواق . بیت کالفسطاط. (اقرب الموارد). کاشان . خانه ٔ زمستانی . خانه . || دارالشفاء. || خانه ٔ کوچک . خانه ٔ محقر : آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال خزپوش و بکاشانه رو و صفه ٔ فروا...
-
کاشانه
دیکشنری فارسی به عربی
کوخ
-
واژههای مشابه
-
service flat
کاشانه باخدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کاشانهای مبله (furnished) و مجهز همراه با خدمات آشپزی و نظافت یا بدون آنها
-
گلشن و کاشانه
فرهنگ گنجواژه
باغ و محل زندگی.
-
جستوجو در متن
-
کاشان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kāšān =کاشانه
-
kashered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشانه
-
balcony 1, balcon 1 (fr.)
ایوانک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ایوان کوچک جلو کاشانه
-
خانمانسوز
واژهنامه آزاد
ویرانگر، از بین برندۀ خانه و کاشانه.