کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاسپین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاسپین
لغتنامه دهخدا
کاسپین . [ ی َ ] (اِخ ) (دریای ِ...) دریای کاسپین در نقطه ای که بمحاذات قسمت بالای هیرکانی (ایالت گرگان ) میرسد در واقع صورت دریا بخود میگیرد و این صورت را تا پای کوهستان مدی (ماد) و ارمنستان دارد زیرا که قسمت سفلای این کوهسار بشکل هلال است و درست در...
-
کاسپین
لغتنامه دهخدا
کاسپین . [ ی َ ] (اِخ ) نام طایفه ای بوده که در سواحل جنوبی بحر خزرسکنی داشته اند. (التدوین ). طایفه ٔ کاسپین که از شعب مارد یا مازد است از شعب دیگر جری تر و پر دل تر بوده اند و غالباً از کوهستان مازد تجاوز کرده بطرف جلگه های سمت جنوب کوه مازد بتاخت ...
-
کاسپین
لغتنامه دهخدا
کاسپین . [ی َ ] (اِخ ) (خلیج ...) رجوع به کاسپین (دریا) شود.
-
کاسپین
واژهنامه آزاد
دربارۀ ریشۀ این واژه نظریات مختلفی وجود دارد:در فرهنگ پارسی باستان، این دریا به نام «وارکَ شْ» مرکب از دو واژۀ «وُاوُ» به معنای «فراخ و پهن» و «کَ ش» به معنی «کرانه و ساحل» است. «وُاوُ» در اوستا به معنای «پراخ» است که با گذشت زمان تبدیل به فراخ و پهن...
-
کاسپین
واژهنامه آزاد
نام باستانی خزر؛ و نیز اقوامی که در سواحل جنوبی و جنوب غربی خزر می زیستند کاسپی ها یا کاسپیان، و کادوسیان نامیده می شدند. (در گفتار امروزین تالشی، «کا» یا «کاو» یا «کاوو» به معنی رنگ آبی است که به معنای سبز نیز گفته می شود. همچنین «کا» به معنی کف نیز...
-
واژههای مشابه
-
دریای کاسپین
لغتنامه دهخدا
دریای کاسپین . [ دَرْ ی ِ ی َ ] (اِخ ) دریای خزر. بحر خزر. رجوع به خزر و کاسپین در ردیفهای خود شود.
-
جستوجو در متن
-
caspian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسپین
-
cospecies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسپین
-
canopic vase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلدان کاسپین
-
دریای کسپین
لغتنامه دهخدا
دریای کسپین .[ دَرْ ی ِ ک َ ی َ ] (اِخ ) دریای کاسپین . دریای خزر. رجوع به کسپین و کاسپین و خزر در ردیفهای خود شود.
-
کاراکس
لغتنامه دهخدا
کاراکس . (اِخ ) شهری بوده وصل به پیل کاسپین که سر دره ٔ خوار حالیه باشد و بنا بر تحقیقاتی که بعمل آمد شهر کاراکس در جائی بوده که حالا ایوان کیف است . (و باید دانست که پیل در زبان یونانی بمعنی دروازه است پس پیل کاسپین یعنی دروازه ٔ کاسپین ).
-
دریای قزوین
لغتنامه دهخدا
دریای قزوین . [ دَرْ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) دریای خزر. دریای کاسپین . رجوع به خزر در ردیف خود شود.
-
اناریاکها
لغتنامه دهخدا
اناریاکها. [ ] (اِخ ) از قبایلی است که بنا بنوشته ٔ استرابون در سواحل دریای کاسپین (دریای خزر) ساکن بوده اند. (از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 163).