کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاسل
معنی
(س ) [ ع . ] (اِفا.) سست و کاهل .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاسل
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِفا.) سست و کاهل .
-
کاسل
لغتنامه دهخدا
کاسل . [س ِ ] (ع ص ) سست و کاهل . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
کاپ کاست کاسل
لغتنامه دهخدا
کاپ کاست کاسل . (اِخ ) کاپ کوست . شهری از افریقای انگلیس (ساحل طلائی ). واقع در کرانه ٔ خلیج «گینه »، جمعیت آن 17000 تن است .
-
جستوجو در متن
-
فردریک
لغتنامه دهخدا
فردریک . [ فْرِ / ف ِ رِدْ ] (اِخ ) پادشاه معروف سوئد که در سال 1676 م . در شهر کاسل متولد شد و از 1720 تا 1751 م . در آن کشور سلطنت کرد. (از فرهنگ بیوگرافی وبستر).
-
الکتر
لغتنامه دهخدا
الکتر. [ اِ ل ِ ت ُ ] (اِخ ) شاهزادگان آلمانی که حق انتخاب امپراتور را داشتند شماره ٔ آنان در زمان بول در شش تن بود (1356 م .) و بعدها شماره ٔ آنان به 9 و 10 تن رسید (1803 م .) این حق را ناپلئون اول به سال 1806 م . لغو کرد ولی هس کاسل نام آن را تا سا...
-
سقمونیا
لغتنامه دهخدا
سقمونیا. [ س َ ] (معرب ، اِ) یونانی «اسکامونیا» و «اسکامونیا» لاتینی «اسکامونیا» انگلیسی «اسکامونی » «فرهنگ لاتینی کاسل »، فرانسوی «اسکامونه » . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به لغت یونانی دوایی است که محموده میگویند و آن عصاره ای باشد بغایت تلخ و...