کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاسف الحال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاسف الحال
لغتنامه دهخدا
کاسف الحال . [ س ِ فُل ْ ] (ع ص مرکب )یقال : هو کاسف الحال ؛ او بدحال است . (مهذب الاسماء).
-
واژههای مشابه
-
کاسف الوجه
لغتنامه دهخدا
کاسف الوجه . [ س ِفُل ْ وَج ْه ْ ] (ع ص مرکب ) رجل کاسف الوجه ؛ مرد ترش روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عابس . (اقرب الموارد).