کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کازه صیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کازه خاری
لغتنامه دهخدا
کازه خاری . [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 42هزارگزی شمال باختری بیرجند. دامنه و معتدل و دارای 27 تن سکنه است . قنات دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
لاس کازه
لغتنامه دهخدا
لاس کازه . [ زِ ] (اِخ ) امانوئل ، کنت دو. مورخ فرانسوی . مولد قصر لاس کازس (هُت گارُن ). وی با ناپلئون بناپارت هنگام تبعید به سنت هلن همراه بود و خاطرات سنت هلن را او نوشت . (1742 - 1766 م .).
-
جستوجو در متن
-
تدجیه
لغتنامه دهخدا
تدجیه . [ ت َ ] (ع مص ) خفتن در کازه ٔ صیاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغه ). خفتن مرد در کازه ٔ صیاد. (از اقرب الموارد). خفتن صیاد در دجیه ، یعنی در کازه . (از ناظم الاطباء).
-
مدجه
لغتنامه دهخدا
مدجه . [ م ُ دَج ْ ج ِه ْ ] (ع ص ) صیاد کمین کرده در کازه . (ناظم الاطباء). خسپنده در کازه ٔ صیاد. (آنندراج ). نعت فاعلی است از تدجیة. رجوع به تدجیة شود.
-
رصدة
لغتنامه دهخدا
رصدة. [ رُ دَ ] (ع اِ) گاژه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). گازه ٔ صیاد. (ناظم الاطباء). کازه ٔ صیاد. (آنندراج ). مغاک جهت شکار شیر و دد. (از اقرب الموارد). || حلقه ای از مس و یا نقره که در دوال شمشیر باشد. ج ، رُصَد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندرا...
-
دجیه
لغتنامه دهخدا
دجیه . [ دُ ی َ ] (ع اِ) کازه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). کمینگاه شکارگر. خانه ٔ صیاد. (مهذب الاسماء). || تاریکی . (منتهی الارب ). تاریکی شب . || از کمان باندازه ٔ دو انگشت . من القوس اصبعین توضع فی طرف السیر الذی یعلق به القوس . ج ، دجی . (از منتهی الار...
-
منامسة
لغتنامه دهخدا
منامسة. [ م ُ م َ س َ ] (ع مص ) به کازه در نشستن صیاد و به کازه درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || راز گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
گازه
لغتنامه دهخدا
گازه . [ زَ / زِ ] (اِ) در اصل کازه . رجوع به کازه شود. بادپیچ . بازپیچ .باذپیچ . تاب . بانوج . کاز. (آنندراج ). ارجوحه . رجوع به ارجوحه شود. ننو. هندی جهوله . (آنندراج ). به زبان گیل هلاچین . || خانه . منزل . خانه ٔ فالیزبان که در صحرا از چوب و علف ...
-
زرب
لغتنامه دهخدا
زرب . [ زَ / زِ ] (ع اِ) جای درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)مدخل . (اقرب الموارد). || آغل گوسفندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شبگاه گوسفند. (دهار). ج ، زروب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کازه ٔ ص...
-
دموق
لغتنامه دهخدا
دموق . [ دُ ] (ع مص ) بناگاه درآمدن بی دستوری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )(از اقرب الموارد). در جایی شدن بی دستوری . (تاج المصادر بیهقی ). دمور. و رجوع به دمور شود. || شکستن دندان کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقر...
-
اندماق
لغتنامه دهخدا
اندماق . [ اِ دِ] (ع مص ) بناگاه درآمدن بی دستوری . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بی اجازه داخل شدن . (از اقرب الموارد). || زایل گردیدن ماده از جای خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زایل گردیدن ازجای خود. (آنندراج ) (از اقرب الموا...
-
اقتار
لغتنامه دهخدا
اقتار. [ اِ ] (ع مص ) نفقه را بر عیال تنگ کردن . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). نفقه تنگ داشتن . (تاج المصادر) (ناظم الاطباء). || در کازه درآمدن صیاد. || لازم گرفتن چیزی را. || نیازمند شدن مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درویش شدن . (تاج المصاد...
-
قترة
لغتنامه دهخدا
قترة. [ ق ُ رَ ] (ع اِ) کازه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). ناموس صائد و آن چیزی است که مانند خانه آن را بنا کنند تا در آن برای شکار پنهان شوند و بعضی از عامه آن را یقلوم خوانند. (اقرب الموارد). || توده ٔ پشک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || توده ٔ سن...
-
داموس
لغتنامه دهخدا
داموس . (ع اِ) کازه ٔ صیاد. قترة. او ما یستتر به . ج ، دوامیس : و فی غربی المدینةالماردة قنطرة کبیرة ذات قسی ، عالیةالذروة، کثیرةالعدد عریضةالمجاز و قد بنی علی ظهر القسی اقباء تتصل من داخل المدینة الی آخر القنطرة و لایری الماشی بها و فی داخل هذا «الد...