کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاریز
/kāriz/
معنی
مجرای آب روان در زیر زمین؛ قنات.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آبرو، قنات، کهریز
دیکشنری
aqueduct
-
جستوجوی دقیق
-
کاریز
واژگان مترادف و متضاد
آبرو، قنات، کهریز
-
کاریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کهریز› kāriz مجرای آب روان در زیر زمین؛ قنات.
-
کاریز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) قنات .
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِ) آب باشد که در زیر زمین از چاه بچاه برند. (لغت فرس اسدی چ مرحوم اقبال ).آبی باشد که در زمین به جایی برون برند و به تازی قنات خوانند. (لغت فرس اسدی چ پل هرن ). (اوبهی ). آب روان باشد زیر زمین که بجایها برند. (صحاح الفرس ). جوی آبی را گویند ...
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِخ ) دهی از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 25هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 6هزارگزی شمال تنگ سدگان . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 197 تن است . آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و پنبه و تریاک و شغل اهالی زراعت اس...
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِخ ) دهی از دهستان باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در ده هزارگزی شمال خاوری طیبات ، سر راه شوسه ٔ عمومی تربت جام به طیبات است . جلگه و معتدل و دارای 1776تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. غلات آن زیره و پنبه و تریاک و شغل اهالی زر...
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد، واقع در 29هزارگزی جنوب باختر نیر. متصل به راه ابرقو به نیر. جلگه و مالاریائی و سکنه ٔ آن 674 تن است . آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و پنبه و تریاک و توت و چغندر و انگور است . شغل اه...
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِخ ) دهی از دهستان جرگلان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 83هزارگزی شمال باختری مانه و 4هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی بجنورد به حصارچه است .کوهستانی و سردسیر و دارای 128 تن سکنه است . قنات دارد. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است ....
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِخ ) دهی از دهستان خار و طوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود، واقع در 110هزارگزی جنوب خاوری بیار و 90هزارگزی جنوب شوسه ٔ شاهرود به سبزوار. دشت شنزار، معتدل خشک است و 155 تن سکنه دارد. قنات کم آب دارد. مختصر غلات و پنبه وتنباکو و بادام و پسته د...
-
کاریز
دیکشنری فارسی به عربی
قناة , مجري
-
کاریز
لهجه و گویش تهرانی
قنات
-
کاریز
لهجه و گویش تهرانی
قنات
-
واژههای مشابه
-
رهن کاریز
لغتنامه دهخدا
رهن کاریز. [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 174 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آنجا غلات و راهش اتومبیل رو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کاریز باغ
لغتنامه دهخدا
کاریز باغ . (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری فریمان 60هزارگزی خاور مالرو عمومی فریمان به شهرنو است . دامنه و معتدل و سکنه ٔ آن 257 تن است . قنات دارد. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است .راه ما...