کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارگیر
لغتنامه دهخدا
کارگیر. (اِ مرکب ) غار و سرداب و زیرزمینی و گنبد. || نوعی از پارچه ٔ درشت و ستبر. || سنگ محکم و ستون سنگی و استواری که در ساختن عمارت بکار میبرند.- کارگیر بنا ؛ سنگی که بدان چیزی بنا میکنند. (ناظم الاطباء).
-
کارگیر
دیکشنری فارسی به عربی
تعهد
-
جستوجو در متن
-
استفاده از
فرهنگ واژههای سره
به کارگیر
-
صرف
فرهنگ واژههای سره
گردانش، به کارگیر
-
undertaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهد، جواب گو، کارگیر، مقاطعه کار کفن ودفن، کسیکه طرح یاکاری را بعهده میگیرد، متعهد، متقبل، مسئول
-
undertakers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلفان، مقاطعه کار کفن ودفن، متعهد، کارگیر، عزیمت کن، جواب گو، کسیکه طرح یاکاری را بعهده میگیرد
-
undertakings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهدات، جواب گو، کارگیر، مقاطعه کار کفن ودفن، کسیکه طرح یاکاری را بعهده میگیرد
-
تعهد
دیکشنری عربی به فارسی
کسيکه کفن و دفن مرده را بعهده ميگيرد , مقاطعه کارکفن ودفن , متعهد , کسيکه طرح ياکاري رابعهده ميگيرد , جواب گو , مسلول , کارگير