کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارگاه چینی کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارگاه چینی کار
لغتنامه دهخدا
کارگاه چینی کار. [ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) : گفت اگر ز آنچه وعده دادم شاه پیش از آن شغل بودمی آگاه نقش این کارگاه چینی کاربهترک بستمی در این پرگار.نظامی (هفت پیکر ص 61).
-
واژههای مشابه
-
workshop
کارگاه آموزشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جلساتی که معمولاً در کنار گردهماییها برای طرح مشکلات علمی یا بررسی موضوعهای مورد بحث در گردهمایی و ارائۀ راهحلهای آنها، با همفکری و همکاری شرکتکنندگان، تشکیل میشود
-
viroplasm, factory area, viroplasmic matrix, virus factory
کارگاه ویروس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] بخشی از میانیاختۀ یاختههای آلوده به ویروس که همتاسازی یا گردایش ویروسها در آن انجام میشود
-
سبز کارگاه
لغتنامه دهخدا
سبز کارگاه . [ س َ ] (اِ مرکب ) سبز طشت (تشت ) که کنایه از آسمان باشد. (آنندراج ) (برهان ).
-
کارگاه فلک
لغتنامه دهخدا
کارگاه فلک . [ هَِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم باشد و آسمان را نیز گویند بطریق اضافه . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع بمجموعه ٔ مترادفات ص 90 و ص 165 شود.
-
کارگاه بافندگی
دیکشنری فارسی به عربی
منوال
-
کارگاه جولاهی
واژهنامه آزاد
هف؛ کارگاه بافندگی.
-
Futures workshop
کارگاه آیندهپژوهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] مجموعهای از فعالیتهای ساختمند و گروهی با هدف کشف و یادگیری موضوعهایی از آینده و قضاوت دربارۀ آنها
-
casting bay, foundry shop
کارگاه ریختهگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] محلی که در آن قطعات ریختگی، فلزی یا شیشهای ساخته یا تولید میشود
-
کارگاه کن فکان
لغتنامه دهخدا
کارگاه کن فکان . [ هَِ ک ُ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و مافیهاست که موجودات دارین باشد. (آنندراج ). «کارگاه کن فیکون » نیز آمده است .
-
جستوجو در متن
-
چینی کار
لغتنامه دهخدا
چینی کار. (ص مرکب ) که کار آن چون کار چینیان است . که تصاویر و نقوش و عمل چینیان باشد : نقش این کارگاه چینی کاربهترک بستمی درین پرگار.نظامی .
-
حریر
لغتنامه دهخدا
حریر. [ ح َ ] (ع اِ) ابریشم . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (منتهی الارب ). مستخرج از قز پس از تنقیه ٔ آن و خروج کرم و آنچه از قز گیرند پس ازخبه کردن کرم در آفتاب و جز آن . ابن ماسه گوید: آنگاه که کرم ابریشم بر خویش تنید و کار تنیدن به پایان...
-
طراز
لغتنامه دهخدا
طراز. [ طِ ] (معرب ، اِ) نگار جامه . (منتهی الارب ). معرب است .(منتهی الارب ) (صحاح ). اصل این کلمه تراز فارسی و معرب است ، سیوطی در کتاب «المزهر» گوید: فممّا اخذوه (ای العرب ) من الفارسیة، الطراز. زوزنی در کتاب المصادر خویش گوید: التطریز بر جامه طرا...