کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارُن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Charon
کارُن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تنها قمر شناختهشدۀ پلوتون به قطر نصف این سیاره که جنس آن، مانند پلوتون، بیشتر از یخِ آب است
-
واژههای مشابه
-
کارن
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāran) (= قارَن) ، ← قارَن .
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ رَ ] (اِخ ) قارن . رجوع به قارن شود.
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ رِ ] (اِخ ) نام شهری در خط سیر لشکر خشایارشا از لیدیه به داردانل .
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ کارْ رِ ] (اِخ ) نام سردار قشون مهرداد شاهزاده ٔ اشکانی که با اشک بیستم (گودرز) جنگید و لشکر طرف مقابل را شکست داده بیش ازآنچه مقتضی بود آن را تعقیب کرده دور رفت و وقتی که برمیگشت راه او را قوای تازه نفسی قطع کرد و خود او اسیر گردید یا کشته ...
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [رُ ] (اِخ ) (رود...) کارون . رجوع به «کارون » شود.
-
کارن تی
لغتنامه دهخدا
کارن تی . [ رَ ] (اِخ ) کشور جمهوری اطریش .کرسی آن کلاگن فورت است .
-
واژههای همآوا
-
کارن
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāran) (= قارَن) ، ← قارَن .
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ رَ ] (اِخ ) قارن . رجوع به قارن شود.
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ رِ ] (اِخ ) نام شهری در خط سیر لشکر خشایارشا از لیدیه به داردانل .
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [ کارْ رِ ] (اِخ ) نام سردار قشون مهرداد شاهزاده ٔ اشکانی که با اشک بیستم (گودرز) جنگید و لشکر طرف مقابل را شکست داده بیش ازآنچه مقتضی بود آن را تعقیب کرده دور رفت و وقتی که برمیگشت راه او را قوای تازه نفسی قطع کرد و خود او اسیر گردید یا کشته ...
-
کارن
لغتنامه دهخدا
کارن . [رُ ] (اِخ ) (رود...) کارون . رجوع به «کارون » شود.