کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارعة
لغتنامه دهخدا
کارعة. [ رِ ع َ ] (ع ص ، اِ) خرمابن لب آب . (ناظم الاطباء). خرمابن به آب نزدیک . ج ، کارعات .
-
واژههای همآوا
-
کارات
لغتنامه دهخدا
کارات . (ع اِ) ج ِ کارة. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کارعات
لغتنامه دهخدا
کارعات . [ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کارعة. (ناظم الاطباء). خرمابنان لب آب . (منتهی الارب ). رجوع به کارعه شود.