کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارطلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کارطلب
/kārtalab/
معنی
١. کسی که در جستجوی شغل و کار است.
٢. خواهان کارزار؛ کارزارطلب؛ جنگجو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارطلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] kārtalab ١. کسی که در جستجوی شغل و کار است.٢. خواهان کارزار؛ کارزارطلب؛ جنگجو.
-
کارطلب
لغتنامه دهخدا
کارطلب . [ طَ ل َ ] (نف مرکب ) کنایه از شجاع و بهادر. (غیاث ) (آنندراج ). کسی که در جستجو و تلاش کار باشد. (ناظم الاطباء). کارجو. کارخواه .
-
جستوجو در متن
-
کارطلبی
لغتنامه دهخدا
کارطلبی . [ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) بهادری و جنگجوئی . (غیاث )(آنندراج ). || عمل کارطلب . جستجوی کار.