کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارطراز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کارطراز
/kārtarāz/
معنی
روبهراهکنندۀ کار؛ کسی که کاری را روبهراه میکند: ◻︎ کار من آن بِه که این و آن نطرازد / کآن که مرا آفرید کارطراز است (خاقانی: ۸۲۹).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارطراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. معرب] [قدیمی] kārtarāz روبهراهکنندۀ کار؛ کسی که کاری را روبهراه میکند: ◻︎ کار من آن بِه که این و آن نطرازد / کآن که مرا آفرید کارطراز است (خاقانی: ۸۲۹).
-
کارطراز
لغتنامه دهخدا
کارطراز. [ طَ ](نف مرکب ) آراینده و روبراه کننده ٔ کار : کار من آن به که این و آن نطرازندکآنکه مرا آفرید کارطراز است .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
کارساز
واژگان مترادف و متضاد
۱. عامل، کارطراز، کارگشا، مباشر ۲. چارهجو، چارهگر، راهگشا ۳. اثربخش، موثر
-
طراز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ طرازیدن) [معرب، مٲخوذ از فارسی: تراز] ta(e)rāz ۱. = طرازیدن۲. طرازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دینطراز، کارطراز، مدیحطراز، ملکطراز: ◻︎ کار من آن به که اینوآن نطرازند / کآنکه مرا آفرید کارطراز است (خاقانی: ۸۲۹).
-
طرازیدن
لغتنامه دهخدا
طرازیدن . [ طِ / طَ دَ ] (مص ) آرایش دادن . پیرایش کردن . (آنندراج ). آراستن . پیراستن . || راست کردن . ترتیب کردن . تنظیم کردن . ساختن : خود برآورد و باز ویران کردخود طرازید و باز خود بفترد . خسروی .خان همی گفت همه روزه که سبحان اﷲاین چه مرد است که ...