کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کارسنج
/kārsanj/
معنی
۱. آنکه کار را بسنجد و اطراف و جوانب آن را در نظر بگیرد.
۲. کارآگاه؛ کارآزموده: ◻︎ ز دشواری راه و گنجی چنان / سخن راند با کارسنجی چنان (نظامی۵: ۸۹۸).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارسنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kārsanj ۱. آنکه کار را بسنجد و اطراف و جوانب آن را در نظر بگیرد.۲. کارآگاه؛ کارآزموده: ◻︎ ز دشواری راه و گنجی چنان / سخن راند با کارسنجی چنان (نظامی۵: ۸۹۸).
-
کارسنج
لغتنامه دهخدا
کارسنج . [ س َ ] (نف مرکب ) کارآگاه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه کار را سنجد. آنکه جواب کار را نیک نگرد : ز بسیاری راه و گنجی چنان سخن راند با کارسنجی چنان . نظامی (از آنندراج ).|| (اِمرکب ) لفافه ای که زردوزان برای قماش سازند.
-
جستوجو در متن
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج . [ س َ ] (اِ) وزن و کیل است که از وزن کردن و کشیدن به ترازو باشد. (برهان ). وزن کردن و وزن به این معنی مبدل سنگ است . (آنندراج ) (غیاث ) (جهانگیری ). || (نف ) مخفف سنجنده . که بسنجد. که برکشد. و در این معنی غالباً مزید مؤخر کلمات دیگر شود و صفت...