کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارزان
لغتنامه دهخدا
کارزان . (اِخ ) دهی از دهستان خزل بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام . 16هزارگزی جنوب باختر چرداول ، 5هزارگزی باختر راه اتومبیل رو روزنگوان . کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 180 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و لبنیات و شغل اهالی ...
-
کارزان
واژهنامه آزاد
(کردی) نامی باستانی از دوران مادها؛ کاردان، کارآگاه، متخصص، دانا.
-
جستوجو در متن
-
برتافتن
لغتنامه دهخدا
برتافتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پیچیدن و برگردانیدن . (ناظم الاطباء). برگرداندن .تاکردن . کج کردن . پیچاندن . خماندن . خمانیدن . بسوی دیگر کژ کردن . (یادداشت مؤلف ). برگردانیدن چنانکه دم کارد یا چنگال یا نوک میخ و امثال آن را. قسمتی از چیزی متصل را...