کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاررس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاررس
/kārra(e)s/
معنی
آنکه به کاری برسد؛ کسی که به کاری رسیدگی میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاررس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kārra(e)s آنکه به کاری برسد؛ کسی که به کاری رسیدگی میکند.
-
کاررس
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) (ص فا.) کسی که به کارها برسد، آن که کارزار راه اندازد.
-
کاررس
لغتنامه دهخدا
کاررس . [ کارْ، رَ / رِ ](نف مرکب ) آنکه بکار رسد. کسی که کار راه اندازد.
-
جستوجو در متن
-
رس
لغتنامه دهخدا
رس . [ رَ ] (نف مرخم ، ن مف مرخم ) رسنده . وارسنده . همیشه بطور ترکیب استعمال می شودمانند دسترس یعنی چیزی که می توان بدان دست رسانید و... (ناظم الاطباء). به معنی فاعل که وارسنده باشد. (برهان ). رسنده به چیزی و در این معنی غیر مرکب مستعمل نیست چون داد...