کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارتاژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارتاژ
لغتنامه دهخدا
کارتاژ. (اِخ ) قرطاجنه . کارتاژ یا قرطاجنه یکی از بلاد شمالی افریقا بود که در حدود 880 ق . م . جمعی از مهاجرنشینان فنیقیه بنا نهادند. بنا بر روایات کهن دیدُن شوهر خواهر پیگمالیون پادشاه صور از آن شهر گریخته به سواحل شمالی افریقا آمد و از مردم آنجا بر...
-
جستوجو در متن
-
Carthage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارتاژ، شهر کارتاژ قدیم
-
dido
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیو، جست و خیز احمقانه، ملکه افسانهای کارتاژ
-
didoes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوونه، جست و خیز احمقانه، ملکه افسانهای کارتاژ
-
Punic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پونیک، کارتاژی، اهل کارتاژ قدیم، قرطاجنی
-
تانیت
لغتنامه دهخدا
تانیت . (اِخ ) ربةالنوع قدیمی فنیقی ها که در کارتاژ (قرطاجنه ) ستایش میشد.
-
هامیلکار بارکا
لغتنامه دهخدا
هامیلکار بارکا. (اِخ ) سردار و فرمانروای معروف کارتاژ که سالها با رومیان جنگید و بارها آنان را درهم شکست . پس از جنگ پونیک که اولین جنگ میان کارتاژ و روم بود و منجر به شکست کارتاژ و تصرف جزیره ٔسیسیل و قسمتهای دیگری از خاک کارتاژ توسط رومیان گردید، ه...
-
رگولوس
لغتنامه دهخدا
رگولوس . [رُ ] (اِخ ) یکی از کنسولان روم است که به سال 267 ق . م . بدان مقام رسید و برسپاهیان کارتاژ که آمیلکا پدر آنیبال فرمانده آنان بود غالب شد و ممالک اطراف کارتاژ را تصرف کرد، لیکن سرانجام شکست یافت و اسیر لشکریان کارتاژ گردید و به سال 250 ق . م...
-
کارتاژن
لغتنامه دهخدا
کارتاژن . [ ژِ ] (اِخ ) شهری از اسپانیا. قرطاجنه . رجوع بهمین لغت و رجوع به کارتاژ شود.
-
پونیک
لغتنامه دهخدا
پونیک . (اِخ ) (جنگهای ...) نامی که بمشاجرات طولانی میان روم و قرطاجنه (کارتاژ) که منتهی بخرابی ناحیت اخیر گردید، دهند.
-
الیسا
واژهنامه آزاد
نام بانی و ملکۀ افسانه ای کارتاژ که دختر شاه صور بود؛ دیدو (رک. دهخدا). نامی است برای دختران.
-
ترون
لغتنامه دهخدا
ترون . [ ت ِ رُ ] (اِخ ) حکمران هی مر که در مقابل حمله ٔ آمیلکار سردار مشهور قرطاجنه (کارتاژ) از گِلُن جبار سیسیل کمک خواست و پس از آتش زدن کشتی های آمیلکار و شکست لشکر او در حدود 150 هزار تن از افرد سپاه کارتاژ کشته شد. رجوع به ایران باستان ص 878 و ...
-
هانون
لغتنامه دهخدا
هانون . [ نُن ْ ] (اِخ ) نام یک خاندان معروف از اهالی کارتاژ است و چند تن از افراد این خاندان در جنگ با رومیان ابراز لیاقت وکاردانی درخشانی کرده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
سافن
لغتنامه دهخدا
سافن . [ ف ُ ] (اِخ ) سردار کارتاژی (قرطاجنی ) که بسال 450 ق . م . به اسپانیا تاخت و بنیاد تسلط کارتاژ (قرطاجنه ) را در آن سرزمین استوار گردانید.