کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاربندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاربندی
لغتنامه دهخدا
کاربندی . [ ب َ ] (اِخ ) نام محلی در 368500 گزی بوشهر میان «اخند» و بندر مقام .
-
کاربندی
لغتنامه دهخدا
کاربندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل و کیفیت کاربند : و مبادا که دل تو از کاربندی این کتاب بازماند. (قابوسنامه ).
-
جستوجو در متن
-
صاحب غرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebqaraz دارای غرض؛ مغرض؛ کسی که قصد و غرضی دارد: ◻︎ ز صاحبغرض تا سخن نشنوی / که گر کاربندی پشیمان شوی (سعدی۱: ۵۰).
-
پاباریک
واژهنامه آزاد
یکی از شکل های تزئینات کاربندی در معماری سنتی ایران؛ پاباریک به شکل یک لوزی است که دو ضلع همجوار آن برابر و کشیده اند.
-
اخند
لغتنامه دهخدا
اخند. [ اَ خ َ ] (اِخ ) (ده ...) نام محلی در 325500 گزی بوشهر میان نخل تقی و کاربندی . دهی بسه فرسنگی مشرق عسلویه .
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) بهمن بن اسفندیار پدر داراب (در داستانهای ایرانی ) و او را بهمن نیز نام بود. (مؤید الفضلاء). چون جدش گشتاسب او را بسیار دلیر دید بدین لقب ملقب کرد. (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). کی بهمن پسر اسفندیار بود و مادرش را نام است...