کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاراموز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
trainee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموز، کاراموز، فرهیختگر
-
nongraduate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نه کارآموز
-
deuteronomist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموز
-
treatiser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموز
-
nonfaculty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر کارآموز
-
didactician
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموز
-
apprenticed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموز، شاگردی کردن
-
medical intern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموز پزشکی
-
trainees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموزان، کاراموز، فرهیختگر
-
apprentice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاگرد، کاراموز، خلیفه، شاگردی کردن
-
مبتديء
دیکشنری عربی به فارسی
جديد الا يمان , کاراموز , مبتدي , نوچه
-
apprentices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآموزان، شاگرد، کاراموز، خلیفه، شاگردی کردن
-
neophyte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نئوفیت، کاراموز، نوچه، جدید الایمان، مبتدی
-
نوکار
واژگان مترادف و متضاد
تازهکار، کارآموز، مبتدی، نوپیشه، نوچه ≠ آزموده، کهنهکار
-
کارورز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kārvarz ١. = کارآموز۲. [قدیمی] پیشهگر؛ صنعتگر.