کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارآگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کارآگاه
/kār[']āgāh/
معنی
۱. کسی که از حقیقت و چگونگی کاری و امری باخبر است.
۲. (اسم) کارمند ادارۀ آگاهی؛ پلیس مخفی.
۳. (اسم) [مجاز] جاسوس.
۴. (اسم) [قدیمی] منجم.
۵. [قدیمی] خبردهنده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بازرس، جاسوس، مفتش، منهی
۲. باخبر، مطلع
دیکشنری
detective
-
جستوجوی دقیق
-
کارآگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازرس، جاسوس، مفتش، منهی ۲. باخبر، مطلع
-
کارآگاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کارآگه› kār[']āgāh ۱. کسی که از حقیقت و چگونگی کاری و امری باخبر است.۲. (اسم) کارمند ادارۀ آگاهی؛ پلیس مخفی.۳. (اسم) [مجاز] جاسوس.۴. (اسم) [قدیمی] منجم.۵. [قدیمی] خبردهنده.
-
کارآگاه
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - مخبر، جاسوس . 2 - پلیسی که لباس شخصی به تن می کند.
-
کارآگاه
لغتنامه دهخدا
کارآگاه . (ص مرکب ) کارآگه . منهی باشد که اخبار باز رساند. (صحاح الفرس ). کسی را گویند که از حقیقت کار آگاه و باخبر باشد و مردم صاحب فراست و منهی را نیز گویند یعنی مردمی که اخبار باطراف برسانند و قاصد و جاسوس رانیز گفته اند. (برهان ). هوشیار و آگاه ا...
-
واژههای مشابه
-
کاراگاه
دیکشنری فارسی به عربی
عين , مخبر
-
جستوجو در متن
-
detective work
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کار کارآگاه
-
house detective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآگاه خانه
-
private detective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاراگاه خصوصی
-
gumshoe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گومسوئه، کاراگاه
-
store detective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآگاه فروشگاه
-
bloodhounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خونسردی، کاراگاه
-
police detective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآگاه پلیس
-
detective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاراگاه، کارگاه