کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارآمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کارآمد
/kār[']āmad/
معنی
١. کاردان؛ کارآزموده؛ شایسته؛ کسی که کارها را بهخوبی انجام میدهد.
٢. چیزی که به کار آید و سودمند باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باتدبیر، حاذق، خبره، فعال، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاردان، کارکشته، کاری، ماهر ≠ بیتدبیر، بیفکر
دیکشنری
diplomatic, working
-
جستوجوی دقیق
-
کارآمد
واژگان مترادف و متضاد
باتدبیر، حاذق، خبره، فعال، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاردان، کارکشته، کاری، ماهر ≠ بیتدبیر، بیفکر
-
کارآمد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kār[']āmad ١. کاردان؛ کارآزموده؛ شایسته؛ کسی که کارها را بهخوبی انجام میدهد.٢. چیزی که به کار آید و سودمند باشد.
-
کارآمد
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مف .) شایسته ، کاردان .
-
کارآمد
لغتنامه دهخدا
کارآمد. [ م َ ] (ن مف مرکب ) آنکه کارها را به نیکوئی انجام دهد. آنکه کار داند، گوئیم : مردی یا زنی کارآمد است : بجز فرهاد کورا تیشه ٔ آخر بکار آمدبه این فرزانه ده یک مرد کارآمد نمی آید. محسن تأثیر (از آنندراج ).|| شی ٔ قابل استعمال .
-
واژههای مشابه
-
کارامد
دیکشنری فارسی به عربی
کفوء
-
operational barrier
حفاظ کارآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حفاظی که آزمونهای تمامعیار تصادف را با موفقیت پشت سر گذارده و در عمل هم نتایج رضایتبخش داشته است
-
نا کارآمد
واژهنامه آزاد
غیر مفید
-
جستوجو در متن
-
efficient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآمد، موثر، کارا، کارامد، با کفایت، بهره ور
-
workful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآمد
-
unworkmanlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر کارآمد
-
nonpopery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر کارآمد
-
operculigerous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآمد
-
unworkmanly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر کارآمد