کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاذب الوعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاذب الوعد
لغتنامه دهخدا
کاذب الوعد. [ ذِ بُل ْ وَ ](ع ص مرکب ) دروغ وعده . رجوع به مدخل دروغ وعده شود.
-
واژههای مشابه
-
کَاذِبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
دروغگو
-
false flange
لبۀ کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] باریکهای زاید در سمت بیرونی چرخ که در نتیجۀ سایش غلتشگاه چرخ ایجاد میشود
-
false positive
مثبت کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] 1. نتیجۀ مثبت آزمون در افراد سالم 2. افراد سالمی که نتیجۀ آزمون مثبت داشتهاند
-
pseudocarp, accessory fruit, false fruit
میوۀ کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] میوهای که از نمو اندامهای مختلف گل بهغیراز تخمدان به وجود میآید
-
false colour
کاذبرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] رنگی که با افزودن آن به تصویر بازۀ بسامدهایی که به چشم انسان نامرئی هستند، مرئی میشود یا تباین نوریشان تشدید میگردد
-
pseudovirion
ویریون کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویریونی که فقط دارای مادۀ ژنتیکی میزبان است
-
dummy 3
مهمات کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اشیایی شبیه به هواپیما یا هرگونه هواگردِ دیگر یا تانک یا توپ و نظایر آنها که از زمین یا هوا مانند هدفِ واقعی به نظر برسند
-
false negative
منفی کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] 1. نتیجۀ منفی آزمون در افراد بیمار 2. افراد بیماری که نتیجۀ آزمون منفی داشتهاند
-
فجر کاذب
لغتنامه دهخدا
فجر کاذب . [ ف َ رِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بام بالا. ذنب السرحان . صبح نخستین . دم گرگ . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ذیل فجر شود.
-
صبح کاذب
لغتنامه دهخدا
صبح کاذب . [ ص ُ ح ِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح نخستین . بام بالا. صبح دروغین . فجر کاذب . صبح نخست . ذنب السرحان . دم گرگ . طائع. مقابل صبح صادق : چو در عشق تو صادق نیست یک تن همیشه صبح کاذب می نماید. عطار.صبح کاذب زند از صدق نفس نور او یک دو ...
-
false body
تنوارۀ کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] مادۀ گرانوردی که تنش تسلیم آن زیاد ولی گرانرَوی آن نسبتاً کم است
-
pseudopodium
پای کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] افزایش طول میانیاختۀ یک یاخته در آمیبها که نوعی زائدۀ موقتی تشکیل میدهد
-
false paracusis
پراشنوی کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← پراشنوی ویلیس