کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاذان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاذان
لغتنامه دهخدا
کاذان . (ع ص ) سطبر فربه .(منتهی الارب ). سطبر فربه ، کوذان مثله . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
کازان
لغتنامه دهخدا
کازان . (اِخ ) شهری از اتحاد جماهیر شوروی سابق (روسیه ). مرکز جمهوری خودمختار «تاتاری » درساحل رود «ولگا»: جمعیت 402000 تن . مرکز صناعی است (دباغخانه ، عرقکشی ، استخراج فلزات ، صنایع بافتنی ).
-
کازان
لغتنامه دهخدا
کازان . (اِخ ) دهی از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد، 5هزارگزی جنوب باختری سردشت ، 4500 گزی جنوب ارابه رو بیوران به سردشت . کوهستانی و جنگلی و معتدل و سکنه ٔ آن 58 تن است . آب از رودخانه سردشت دارد. محصول آن غلات و توتون و حبوبات و شغل اهالی ...
-
جستوجو در متن
-
کوذان
لغتنامه دهخدا
کوذان . [ ک َ ] (ع ص ) سطبر و فربه . و کاذان مثل آن است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(از آنندراج ). کلان و بزرگ و فربه . (ناظم الاطباء).
-
خذا
لغتنامه دهخدا
خذا. [ خ َ ] (ع مص )سست و کوفته گردیدن گوش و از بیخ گوش رو بصورت افتادن آن و آن در اسب و خر و خرگوش است و این یا از حیث خلقت است یا امری عارضی است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (اقرب الموارد). صاحب صبح الاعشی آنرا از عیوب خلقی ا...