کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاتالوگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاتالوگ
/kātālog/
معنی
۱. فهرست کالاها یا تولیدات یک مؤسسه یا نمایشگاه.
۲. دفترچهای که در آن طرز کار قسمتهای مختلف یک دستگاه توضیح داده میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
catalog, catalogue
-
جستوجوی دقیق
-
کاتالوگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: catalogue] kātālog ۱. فهرست کالاها یا تولیدات یک مؤسسه یا نمایشگاه.۲. دفترچهای که در آن طرز کار قسمتهای مختلف یک دستگاه توضیح داده میشود.
-
کاتالوگ
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دفترچه ای که طرز کار دستگاهی را نشان دهد، کارنما. (فره ). 2 - فهرست ، فهرست راهنمای اشیاء، بروشور، کالانما (فره ).
-
کاتالوگ
دیکشنری فارسی به عربی
دليل , ذخيرة فنية
-
جستوجو در متن
-
cataloguize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ کردن
-
cataloguish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ
-
catalos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ
-
catalogical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ
-
catalects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ ها
-
cataloes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ ها
-
catalufa
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ
-
catalo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ
-
course catalogue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ دوره
-
seed catalogue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ بذر
-
course catalog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتالوگ دوره