کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کائنات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کائنات
/kā'(y)enāt/
معنی
تمام موجودات جهان.
〈 کائنات جو: هر حادثه که در فضا رخ میدهد، از قبیل رعدوبرق، صاعقه، برف، و طوفان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cosmos, creation, universe
-
جستوجوی دقیق
-
کائنات
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ کائنه] kā'(y)enāt تمام موجودات جهان.〈 کائنات جو: هر حادثه که در فضا رخ میدهد، از قبیل رعدوبرق، صاعقه، برف، و طوفان.
-
کائنات
لغتنامه دهخدا
کائنات . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کائنه و کائن . موجودات و مخلوقات . (غیاث ) (آنندراج ). || موالید ثلاثه . (بحر الجواهر). || آفریدگان . تمام چیزهائی که وجود دارند. ممکنات : زینسوی آفرینش و زان سوی کائنات بیرون و اندرون زمانه مجاورند. ناصرخسرو.جام کیخسرو...
-
واژههای مشابه
-
کائنات جو
لغتنامه دهخدا
کائنات جو. [ ءِ ت ِ ج َوو ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به کائنات الجوّ شود.
-
کائنات الجو
لغتنامه دهخدا
کائنات الجو. [ ءِ تُل ْ ج َوو ] (ع اِ مرکب ) هر حادثه که در فضا افتد چون رعد و برق و قوس و قزح و صاعقه و مه و گردبادو فلق شمالی و هاله و شهب و احجار سماوی و نیازک و برف و طوفان و ذنب السرحان و فلق و شفق و مانند آن .
-
خواجه ٔ کائنات
لغتنامه دهخدا
خواجه ٔ کائنات . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ ءِ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسول اکرم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خاتون کائنات
لغتنامه دهخدا
خاتون کائنات . [ ن ِ ءِ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسول (ص ) است . (آنندراج ). || کنایه از حضرت بتول صلوات اﷲ علیهاست . (آنندراج ). || کنایه از مکه ٔ معظمه است . (برهان قاطع). || کعبةاﷲ. (شرفنامه ٔ منیری ) : خاتون کائنات مربع نشسته خوش پوشیده حله وز سر ا...
-
جستوجو در متن
-
کاینات
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . کائنات ] (اِ.) جِ کاینه و کاین ؛ کُل هستی .
-
علامات آسمانی
لغتنامه دهخدا
علامات آسمانی . [ ع َ ت ِ س ْ / س ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به کائنات الجو شود.
-
آفریدگان
لغتنامه دهخدا
آفریدگان . [ ف َ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ آفریده . خلق . خلیقه . مخلوق . مخلوقات . وَری . بریه . (صراح ). انام . کائنات .
-
کائنة
لغتنامه دهخدا
کائنة. [ ءِ ن َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث کائن . حادثه . || چیز نوپیدا که سابق نبوده باشد. (آنندراج ). ج ، کائنات .
-
سرور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) sarvar ۱. رئیس؛ پیشوا؛ سرپرست.۲. بزرگتر طایفه و قبیله.〈 سرور کائنات: [مجاز] پیغمبر اسلام.
-
anthropocentric, homocentric
انسانمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی نگرشی که براساس آن انسان مرکز کائنات است و محیطزیست تنها در خدمت منافع انسان است و هیچ حقی برای طبیعت به خودی خود در نظر گرفته نمیشود
-
universe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهان، عالم، کیهان، گیتی، كائنات، دنیا، عالم وجود، دهر، افرینش، کون و مکان