کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاآم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاآم
/kā'ām/
معنی
= غاسول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاآم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (زیستشناسی) [قدیمی] kā'ām = غاسول
-
واژههای همآوا
-
کعام
لغتنامه دهخدا
کعام . [ ک ِ ] (ع اِ) پتفوزبند اشتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). دهان بند شتر. ج ، کُعم .
-
کعام
لغتنامه دهخدا
کعام . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کِعم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کعم شود.
-
جستوجو در متن
-
غاسول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] qāsul ۱. درختچهای خاردار از خانوادۀ سنجد، با برگهای باریک، دراز، و نوکتیز، و گلهای سبز؛ کام؛ کاآم؛ کهام؛ شوکالقصار؛ غاسول رومی.۲. میوۀ این گیاه زرد، ترشمزه، خوراکی و ضدِ اسکوربوت و ضدِ کرم است
-
سنجد
لغتنامه دهخدا
سنجد. [ س ِ ج ِ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ سنجدها که نزدیک به تیره ٔ زیتونیان میباشد. درختی است کوتاه و پرخار و برگهایش شبیه برگ بید و گلهایش خوشه ٔ سفید یا زرد و بسیار خوشبو است . میوه اش فندقه و دارای میان بر خوراکی و آردی نسبتاً شیرین است . درخت س...