کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژیغ ژیغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژیغ ژیغ
/žiqžiq/
معنی
۱. صدای به هم خوردن و ساییده شدن چیزی.
۲. صدای گردش در بر روی پاشنه یا لولا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژیغ ژیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹ژغژغ› žiqžiq ۱. صدای به هم خوردن و ساییده شدن چیزی.۲. صدای گردش در بر روی پاشنه یا لولا.
-
واژههای همآوا
-
ژیغژیغ
لغتنامه دهخدا
ژیغژیغ. (ق مرکب ) مبدل ژیگ ژیگ است که بمعنی قطره قطره باشد. (غیاث ). || (اِ صوت ) اسم صوت بمعنی صدای باز شدن در : صد دریچه ٔ در سوی مرگ لدیغمی کند اندر گشادن ژیغژیغ.مولوی .
-
جستوجو در متن
-
لدیغ
لغتنامه دهخدا
لدیغ. [ ل َ ] (ع ص ) مارگزیده . ج ، لدغی . (منتهی الارب ). ملدوغ . سلیم (از قبیل نام زنگی کافور). || گزنده . مار گزنده . (دهار) : صد دریچه و در سوی مرگ لدیغمیکند اندر گشادن ژیغ ژیغ.مولوی .
-
ژیگ
لغتنامه دهخدا
ژیگ . (اِ) ژیغ. قطره .- ژیگ ژیگ ؛ ژیغژیغ.قطره قطره . (غیاث ).