کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژولیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژولیدگی
/žulidegi/
معنی
آشفتگی؛ پریشانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشی، شوریدگی
دیکشنری
dishevelment, mix-up, raggedness
-
جستوجوی دقیق
-
ژولیدگی
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشی، شوریدگی
-
ژولیدگی
لغتنامه دهخدا
ژولیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی ژولیده . پریشانی . رجوع به پریشانی شود.
-
ژولیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) žulidegi آشفتگی؛ پریشانی.
-
جستوجو در متن
-
tousle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشغول کردن، ژولیدگی، ژولیدگی مو، نزاع، بر هم زدن، اذیت کردن، چروک شدن، پریشان کردن، مچاله کردن
-
کراش
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشانی، خراش، ژولیدگی
-
پریشی
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، اختلال، پریشانی، ژولیدگی
-
abashments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abasments، ژولیدگی، سرافکندگی
-
derangements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلالات، اختلال، دیوانگی، ژولیدگی
-
derangement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، دیوانگی، ژولیدگی
-
abashment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، ژولیدگی، سرافکندگی
-
disarrangements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلافات، بی ترتیبی، ژولیدگی
-
disarrangement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، بی ترتیبی، ژولیدگی
-
دَپّ
لهجه و گویش بختیاری
dapp موى سر در حالت ژولیدگى و درهمرفتگى بسیار.
-
شوریدگی
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشانی، جنون، دیوانگی، ژولیدگی، شیدایی