کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژندرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
gene therapy, gene surgery
ژندرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] استفاده از روشهای مهندسی ژنشناسی برای تغییر یا جانشینی یک ژن معیوب
-
واژههای مشابه
-
ژن درمانی
فرهنگ فارسی معین
(ژِ دَ) [ فر - فا. ] (حامص . اِ.) درمان اختلال های وراثتی با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک .
-
therapeutic
درمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، زیستشناسی-میکربشناسی، علوم دارویی] مربوط به درمان
-
درمانی
دیکشنری فارسی به عربی
علاجي
-
gene
ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] واحد کارکردی وراثت که جایگاه خاصی را در فامتن اشغال میکند
-
ژن
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) عامل انتقال دهندة صفات ارثی .
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژَ ] (ص ) زشت . بدهیئت . (آنندراج ). در زبان پهلوی زشت باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 51). فرومایه . دون . (ظاهراً از مجعولات شعوری است ).
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژِ ] (اِخ ) (ایتالیایی : جِنُوا ) نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری ، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه ، دارای 630000 تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنفایس و بندری تجارتی است و بدانجا کارخانه های صنعتی و ک...
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن .[ ژُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش لاند از ولایت مُن -دو-مارسان ، دارای 608 تن سکنه .
-
ژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: géne] (زیستشناسی) žen عامل انتقال صفات ارثی که بر روی کروموزوم قرار دارد.
-
ژن
دیکشنری فارسی به عربی
جين
-
ژن
واژهنامه آزاد
(کردی) ژِن؛ زَن.
-
gene-for-gene theory
نظریۀ ژن برای ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نظریهای مبنی بر اینکه به ازای هر ژن مقاومت در میزبان یک ژن بیماریزا در عامل بیماریزا وجود دارد
-
group therapy
گروهدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی برای حل مشکلات روانشناختی افراد بهصورت گروهی که توسط یک یا چند رواندرمانگر در نقش تسهیلگر گروه اداره میشود