کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
intergenic single nucleotide polymorphism
چندشکلی تکنوکلئوتیدی بینِژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] یک چندشکلی تکنوکلئوتیدی که در توالی دِنا بین دو ناحیۀ رمزگذار واقع شده باشد اختـ . چندتک بینِژنی intergenic SNP
-
intragenic single nucleotide polymorphism
چندشکلی تکنوکلئوتیدی درونژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] یک چندشکلی تکنوکلئوتیدی که در درون ژن واقع شده باشد اختـ . چندتک درونژنی intragenic SNP
-
جستوجو در متن
-
intron
میانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] توالیهای ژنی که رمزگذار فراوردۀ ژنی نیستند
-
biological mother
مادر زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مادری که دارای ارتباط ژنی با کودک است متـ. مادر ژنی genetic mother
-
biological father
پدر زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] پدری که دارای ارتباط ژنی با کودک است متـ . پدر ژنی genetic father
-
differential gene expression, DGE
بیان افتراقی ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] اصلی که براساس آن تمامی یاختههای یک اندامگان چندیاختهای محتوای ژنی یکسان و بیان ژنی متفاوت دارند
-
multigene family
خانوادۀ چندژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← خانوادۀ ژنی
-
gene mutation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهش ژنی
-
genyoplasty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنی اپوپلاستی
-
mutation
جهش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تغییر ماندگار در مادۀ ژنی
-
mutagenesis
جهشزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] القای جهش ژنی
-
dominant gene
ژن بارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که عامل صفت بارز است
-
antisense gene
ژن پادمعنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که رِنای پادمعنا را رمزگـذاری میکند
-
microRNA gene, mir gene
ژن ریزرِنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که ریزرِنا را رمزگذاری میکند
-
genomic imprinting
نقشبست ژنگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] فرایند بیان ژنی والد-ویژۀ (parent-specific) دگرههای یک ژن خاص متـ . نقشبست ژنی genetic imprinting