کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژنتیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژنتیک
/ženetik/
معنی
بخشی از زیستشناسی که دربارۀ صفات موروثی و عوامل ارثی بحث میکند؛ علم وراثت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ژنشناسی
دیکشنری
genetic
-
جستوجوی دقیق
-
ژنتیک
واژگان مترادف و متضاد
ژنشناسی
-
ژنتیک
فرهنگ فارسی معین
(ژِ نِ) [ فر. ] (اِ.) ارثی ، موروثی ، علم وراثت .
-
ژنتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: génétique] (پزشکی) ženetik بخشی از زیستشناسی که دربارۀ صفات موروثی و عوامل ارثی بحث میکند؛ علم وراثت.
-
واژههای مشابه
-
ژنتیک پایش
واژهنامه آزاد
شاخه ای از علم ژنتیک که به استفاده از اصول علم ژنتیک برای نگهداری و حفاظت از گونه های گیاهی و جانوری در معرض انقراض می پردازد.
-
جستوجو در متن
-
ژنشناسی
واژگان مترادف و متضاد
ژنتیک
-
striped gentian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک راه راه
-
henotheistic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک
-
gentianal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک
-
genetika
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک
-
genesic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک
-
geneat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک
-
geneticism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک
-
molecular genetics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنتیک مولکولی