کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژغاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژغاره
/žaqāre/
معنی
= زغاره
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژغاره
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) ناف حیوانات .
-
ژغاره
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) سُرخاب ، غازه .
-
ژغاره
فرهنگ فارسی معین
(ژَ رَ یا رِ) (اِ.) = ژغاله : نان ارزن .
-
ژغاره
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) فریاد، فغان .
-
ژغاره
لغتنامه دهخدا
ژغاره . [ ژَ رَ / رِ ] (اِ) نان ارزن . (برهان ) : رفیقان من با می و ناز و نعمت منم آرزومند یک تا ژغاره . ابوشکور.گروهی از من امید سورمی دارندمرا تحیّر نان ژغاره قیرینش . سوزنی (از جهانگیری ).|| سرخی و غازه که زنان بر روی مالند. || ناف حیوانات عموماً...
-
ژغاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی؟] ‹ژغاله› [قدیمی] žaqāre = زغاره
-
جستوجو در متن
-
ژغاله
لغتنامه دهخدا
ژغاله . [ ژَ ل َ / ل ِ ] (اِ)نان ارزن . (برهان ). رجوع به ژغاره شود : رفیقان من با می و ناز و نعمت منم آرزومند یک تا ژغاله . ابوشکور (از فرهنگ شعوری ).|| ناف حیوانات . || سرخی زنان . (برهان ). سرخی و غازه که زنان بر روی مالند. سرخاب .
-
زغاره
لغتنامه دهخدا
زغاره . [ زَ رَ / رِ ] (اِ) نان گاورسین بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 436) (شرفنامه ٔ منیری ). نان گاورس و ارزن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نانی که از ارزن پزند. (فرهنگ فارسی معین ). با زای نقطه دار هم هست که بر وزن ملازه (زغازه ) باشد. ...
-
زغار
لغتنامه دهخدا
زغار. [ زَ ] (اِ) زمین نمناک و... بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 151). بمعنی زمین نمناک باشد. (برهان ). زمین نمناک و تر. (ناظم الاطباء). زمین نمناک . قیاس شود بازغاره و زغاله . (از فرهنگ فارسی معین ) : تو شان زیر زمین فرسوده کردی زمین داده مر ایشان را ...