کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژرفنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژرفنا
/žarfnā/
معنی
۱. ژرفا؛ گودی.
۲. (اسم) جای ژرف؛ جای گود.
۳. (اسم) گودترین نقطۀ کف دریا یا اقیانوس.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ته، عمق، قعر
۲. غور
دیکشنری
abyss, deep, depth
-
جستوجوی دقیق
-
ژرفنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. ته، عمق، قعر ۲. غور
-
ژرفنا
لغتنامه دهخدا
ژرفنا. [ ژَ] (اِ مرکب ) ژرفنای . ژرفا. ژرفای . ژرفی . جای ژرف .
-
ژرفنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹ژرفنای› žarfnā ۱. ژرفا؛ گودی.۲. (اسم) جای ژرف؛ جای گود.۳. (اسم) گودترین نقطۀ کف دریا یا اقیانوس.
-
جستوجو در متن
-
ژرفنای
لغتنامه دهخدا
ژرفنای . [ ژَ ] (اِ مرکب ) ژرفنا. رجوع به ژرفنا شود.
-
عمق
واژگان مترادف و متضاد
ته، ژرفا، ژرفنا، غور، کنه، گودی
-
ژرفا
واژگان مترادف و متضاد
۱. ژرفنا، عمق، قعر، گودی ۲. غور، کنه
-
قعر
واژگان مترادف و متضاد
انتها، بن، پایین، ته، ژرفا، ژرفنا، گودی ≠ بالا، رو
-
غور
واژگان مترادف و متضاد
۱. بررسی، تامل، تفکر، دقت، غوص، وارسی ۲. ژرفا، ژرفنا، عمق ۳. بن، ته، قع
-
ته
واژگان مترادف و متضاد
۱. بن، بیخ، ریشه ۲. پس ۳. بنیاد ۴. ژرفنا، عمق، قعر ۵. آخر، انتها، پایین، زیر، منتهاالیه ≠ رو، سر
-
ستبرنای
لغتنامه دهخدا
ستبرنای . [ س ِ ت َ ] (اِمص ، اِ مرکب )(از: ستبر + نای = نا، پسوند اسم مصدر همچو درازنا و ژرفنا) سطبری و غلیظی و لک و پکی و بزرگی چیزی را گویند و آن را بعربی خضمه خوانند. (برهان ). گندگی و سطبری چیزی مانند فراخ نای و درازنای یعنی محل فراخی و درازی . ...
-
عمق
لغتنامه دهخدا
عمق . [ ع ُ ] (ع اِ) مغ چاه و وادی و کوه و جز آن . (منتهی الارب ). قعر چاه و دره و وادی و امثال آن . (از اقرب الموارد). ج ، اَعماق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عَمق . عُمُق . مغاکی .(دهار). ژرفا و تک از هر گودی . (ناظم الاطباء). ژرفنا. ژرفی . گود...