کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژده
لغتنامه دهخدا
ژده . [ ژِ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از ژدن ، از مصدر آژدن . مخفف آژده است . (برهان ). سوزن زده و آژینه بسنگ آسیا زده .
-
واژههای مشابه
-
گون ژده
لغتنامه دهخدا
گون ژده . [ ژَ دَ / دِ ] (اِ) به معنی زنجره است ، و آن جانوری باشد شبیه به ملخ که شبها آواز طولانی کند. (برهان قاطع) (فرهنگ اشتنگاس ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
زول زده
لغتنامه دهخدا
زول زده . [ زَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) صمغی است که آن را به عربی کتیرا گویند. (برهان ) (آنندراج ). صمغی است که آن را کتیره گویند. و ظاهراً زول درختی است که از آن کتیره حاصل میشود و ژده بمعنی صمغ است . (فرهنگ رشیدی ).