کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژابیژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژابیژ
/žābiž/
معنی
۱. سرشک آتش؛ قطرۀ آب که هنگام سوختن هیزم تر از آن میچکد.
۲. شرارۀ آتش.
۳. (زیستشناسی) بومادران.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
flare, scintillation
-
جستوجوی دقیق
-
ژابیژ
لغتنامه دهخدا
ژابیژ. (اِ) داروئی است که آن را بوی مادران گویند. (برهان ). رجوع به بوی مادران شود. || سرشک آتش و آن قطره های آب است که از هیزم تر در وقت سوختن می چکد. شراره ٔ آتش . ابیز. (برهان ).
-
ژابیژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ژابیز› [قدیمی] žābiž ۱. سرشک آتش؛ قطرۀ آب که هنگام سوختن هیزم تر از آن میچکد.۲. شرارۀ آتش.۳. (زیستشناسی) بومادران.
-
ژابیژ
دیکشنری فارسی به عربی
شرارة
-
جستوجو در متن
-
ژابیز
لغتنامه دهخدا
ژابیز. (اِ) رجوع به ژابیژ شود.
-
شرارة
دیکشنری عربی به فارسی
ژابيژ , اخگر , جرقه , بارقه , جرقه زدن