کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژئوفیزیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژئوفیزیک
/že'ofizik/
معنی
علمی که دربارۀ پدیدههای فیزیکی زمین و جریاناتی که در طبقات داخلی کرۀ زمین رخ میدهد بحث میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
geophysics
-
جستوجوی دقیق
-
ژئوفیزیک
فرهنگ فارسی معین
(ژِ ئُ) [ فر. ] (اِمر.) دانشی که به مطالعة نیروهای فیزیکی و جریانات داخلی زمین می پردازد.
-
ژئوفیزیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: géophysique] (فیزیک) že'ofizik علمی که دربارۀ پدیدههای فیزیکی زمین و جریاناتی که در طبقات داخلی کرۀ زمین رخ میدهد بحث میکند.
-
واژههای مشابه
-
borehole geophysics
ژئوفیزیک درونچاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] علم نگاشتبرداری و تحلیل اندازهگیریهای خواص فیزیکی در چاه آزمایش
-
جستوجو در متن
-
geophagia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژئوفیزیک
-
geophysical science
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علم ژئوفیزیک
-
geophysicist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژئوفیزیک، متخصص ژئو فیزیك
-
geophysical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژئوفیزیک، مربوط به ژئو فیزیك
-
geophysicists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژئوفیزیک ها، متخصص ژئو فیزیك
-
tectonophysics
زمینساختفیزیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شاخهای از ژئوفیزیک که در آن نیروهای بهوجودآورندۀ جنبشها و دگرشکلیهای پوستۀ زمین بررسی میشود
-
core 3
هسته 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، نجوم] [ژئوفیزیک] بخش مرکزی زمین [نجوم] بخش مرکزی ستاره یا سیاره یا هر جِرم آسمانی مانند آن
-
magnetic susceptibility
پذیرفتاری مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، فیزیک] [ژئوفیزیک] معیار توانایی مغناطیس شدن ماده [فیزیک] نسبت مغناطش پدیدآمده در یک ماده به شدت میدان مغناطیسی وارد بر آن
-
geophysics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژئوفیزیک، زمین فیزیک، متخصص ژئو فيزيك، علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
-
magnetic azimuth
سمت مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، مهندسی نقشهبرداری] [ژئوفیزیک] سمت نسبت به شمال مغناطیسی [مهندسی نقشهبرداری] زاویۀ میان صفحۀ قائم گذرنده از شیء مشاهدهشده و صفحۀ قائم گذرنده از عقربۀ مغناطیسی آزاد معلق