کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چین گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
symmetrical fold
چین متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که دو شیب آن با سطح محوری زاویۀ یکسان دارد متـ . چین بهنجار normal fold چین ایستاده upright fold
-
conical fold
چین مخروطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی تقریباً به شکل مخروط
-
gentle fold
چین ملایم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که زاویۀ بین یالهای آن 120 تا 180 درجه است
-
parallel fold
چین موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که در آن ضخامت لایهها ثابت میماند متـ . چین هممرکز concentric fold
-
asymmetrical fold
چین نامتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که یک یال آن در مقایسه با یال دیگر شیب تندتری دارد
-
synclinal fold
چین ناودیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که در آن لایههای قدیمیتر در زیر لایههای جدیدتر تقعر پیدا میکنند
-
disharmonic fold
چین ناهماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که به سمت عمق، شکل یا اندازۀ آن تغییر میکند
-
discordant fold
چین ناهمساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که محور آن نسبت به محور طولی چینهای منطقه مایل است
-
overturned fold, inverted fold, reversed fold
چین واژگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که محور آن از حالت افقی نیز فراتر رفته است و به نظر میرسد توالی لایهها در آن معکوس شده است
-
harmonic fold
چین هماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که شکل آن در سراسر لایههای تشکیلدهنده ثابت است
-
accordant fold
چین همساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] یکی از مجموعهچینهایی که سوگیری همسانی دارند
-
mosaic 1
پارهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] تصویری که با چیدن منظم و هموار قطعات کوچک سنگهای رنگی یا سفال در کنار هم ساخته میشود
-
cairn, clearance cairn
سنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تودهای از سنگ لاشه که برای یادبود یا نشانهگذاری غالباً بر روی یک گور چیده میشده است
-
brush cutter, brush hog
علفچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی برای کندن علفها و بوتههای حریم خط آهن
-
ته چین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) خوارکی از پلو که در میان آن تکه های بزرگ گوشت یا مرغ نهاده و پخته باشند.