کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چین و شکنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
synclinal fold
چین ناودیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که در آن لایههای قدیمیتر در زیر لایههای جدیدتر تقعر پیدا میکنند
-
disharmonic fold
چین ناهماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که به سمت عمق، شکل یا اندازۀ آن تغییر میکند
-
discordant fold
چین ناهمساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که محور آن نسبت به محور طولی چینهای منطقه مایل است
-
harmonic fold
چین هماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که شکل آن در سراسر لایههای تشکیلدهنده ثابت است
-
accordant fold
چین همساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] یکی از مجموعهچینهایی که سوگیری همسانی دارند
-
cairn, clearance cairn
سنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تودهای از سنگ لاشه که برای یادبود یا نشانهگذاری غالباً بر روی یک گور چیده میشده است
-
دست چین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) برگزیده ، منتخب .
-
سخن چین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) خبربَر، جاسوس .
-
نقطه چین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص .) خط یا سطحی که از نقطه های متعدد تشکیل شده .
-
تراشه چین
لغتنامه دهخدا
تراشه چین . [ ت َ ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) ریزه چین . (آنندراج ). خوشه چین . (ناظم الاطباء). ریزه خوار : تراشه چین سخایش سپهر بی سروپای نواله خوار نوالش جهان بی بن وبار. کمال اسماعیل (از شرفنامه ٔ منیری ).خورشید رخش بخواب دیدم صد همچو قمر تراشه چین داش...
-
پیش چین
لغتنامه دهخدا
پیش چین . (اِ مرکب ) مقابل پس چین . چیدن قبل از موعد. || (نف مرکب ) که پیش چیند. که از قبل بچیدن مبادرت ورزد. که زودتر از دیگران بکار چیدن پردازد.
-
ده چین
لغتنامه دهخدا
ده چین . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان . واقع در 55هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سکنه ٔ آن 155 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رطب چین
لغتنامه دهخدا
رطب چین . [ رُ طَ ] (نف مرکب ) آنکه رطب چیند. که رطب از نخل بازکند. رباینده ٔ رطب از نخل : در باغچه ٔ گل قصب چین گردن زده زنگی رطب چین . نظامی .رطب چینی که با نخلم ستیزدز من جز خار هیچش برنخیزد. نظامی .رطب چین درآمد زدوشینه خواب دماغی پرآتش دهانی پرآ...
-
شاه چین
لغتنامه دهخدا
شاه چین . [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه کشور چین . || (اِخ ) در بیت ذیل از فردوسی مراد افراسیاب است . (از یادداشت مؤلف ) : شد این لشکر از خواسته بی نیازکه از لشکر شاه چین ماند باز.فردوسی .
-
سنگ چین
لغتنامه دهخدا
سنگ چین . [ س َ ] (نف مرکب ) سنگ چین کننده . || (ن مف مرکب ) دیواری که از چیدن سنگها روی هم ساخته باشند. (ناظم الاطباء).