کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چین خمشی ـ جریانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سله چین
لغتنامه دهخدا
سله چین . [ س ِ ل ِ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ عکاشه و سلمی هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
-
سله چین
لغتنامه دهخدا
سله چین . [ س ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیمچه بخش گنوند شهرستان شوشتر. دارای 170 تن سکنه . آب آن از کارون . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن در تابستان اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
علف چین
لغتنامه دهخدا
علف چین . [ ع َ ل َ ] (نف مرکب ) آنکه علف چیند. || (اِ مرکب ) ابزاری است داس مانند که بوسیله ٔ آن علف و یونجه را می چینند. || (اِمص مرکب ) در تداول عامه با اندک مسامحه بجای علف چینی بکار رود.- موسم علف چین ؛ فصل چیدن علف .
-
صبح چین
لغتنامه دهخدا
صبح چین . [ ص ُ ] (ن مف مرکب ) چیده بصبح . صبح چیده . || بامدادچیدنی .
-
یکه چین
لغتنامه دهخدا
یکه چین .[ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) منتخب .دست چین . برگزیده . خیاره . گل چین . (یادداشت مؤلف ).- یکه چین کردن ؛ دست چین کردن . خیاره کردن . گل چین کردن . برگزیدن میوه گاه چیدن . (یادداشت مؤلف ).
-
برسم چین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) barsamčin در آیین زردشتی کارد مخصوصی که با آن برسم از درخت میبُرند.
-
لته چین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] lat[t]ečin کسی که لتهها را از میان کوچهها و خاکروبهها جمع کند؛ لتهبرچین.
-
top crop
چین آخر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] غوزههای پنبه که در بخشهای زبرین ساقۀ گیاه میرویند و در پایان فصل چیده میشوند
-
major fold
چین اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی بزرگمقیاس یا غالب در یک ناحیه که چینهای فرعی زیادی همراه با آن یافت میشوند
-
horizontal fold, level fold
چین افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← چین ناشیبمحور
-
upright fold
چین ایستاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← چین متقارن
-
fan fold
چین بادبزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی با منطقۀ لولایی پهن که یالهای آن از خط لولا دور میشوند
-
open fold
چین باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که زاویۀ لین یالهای آن از 70 تا 120 درجه است
-
shear fold
چین برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که براثر برش خوردن یا لغزش در امتداد صفحات نزدیکبههم و موازی سطح محوری خود به وجود میآید متـ . چین لغزشی glide fold, slip fold
-
tight fold, close fold/ closed fold
چین بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که زاویۀ بین یالهای آن از 30 تا 70 درجه است