کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینی زجاجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چینی بلاغ
لغتنامه دهخدا
چینی بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز. در 27هزارگزی جنوب باختری بستان آباد و 24هزارگزی شوسه ٔ بستان آباد به تبریز واقع است . کوهستانی و 175 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی کشاور...
-
چینی بندزن
لغتنامه دهخدا
چینی بندزن . [ ب َ زَ ] (نف مرکب ) کاسه بند. کاسه دوز. شعاب . که قطعات شکسته ٔ چینی و سفال را به کمک بندهای کوچک فلزی بهم متصل کند. طبق بند.
-
چینی جان
لغتنامه دهخدا
چینی جان . (اِخ ) محلی در راه رامسر به رشت .
-
چینی خانه
لغتنامه دهخدا
چینی خانه . [ ن َ ] (اِخ ) اسم محلی است در اصفهان از یک سمت جنب عمارت دولتی و از طرفهای دیگر پشت بازار مسگرها و میدان شاه واقع است . (مرآت البلدان 345 ج 4).
-
چینی خانه
لغتنامه دهخدا
چینی خانه . [ ن َ ] (اِخ ) رجوع به شیخ صفی الدین (بقعه ای ) در دایرة المعارف فارسی شود.
-
چینی خانه
لغتنامه دهخدا
چینی خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه که ظروف چینی در آن باشد. (آنندراج ). || رواقی که در عمارتها سازند و طاقهای مختصر نزدیک بهم به طرح غریب در آن ترتیب دهند و ظروف چینی و شیشه های الوان در آن گذارند برای خوشایندگی و آرایش آن مکان .
-
چینی ساز
لغتنامه دهخدا
چینی ساز. (نف مرکب ) آنکه چینی سازد. که ساختن ظروف لعابدار از خاک چینی کار دارد. که کارش ظروف لعابدار ساختن از خاک چینی است .
-
چینی سازی
لغتنامه دهخدا
چینی سازی . (حامص مرکب ) هنر یاصنعت ساختن ظروف و اشیاء لعابدار و از خاک چینی . رجوع به دایرة المعارف فارسی (ذیل سفالینه سازی ) شود.
-
چینی طراز
لغتنامه دهخدا
چینی طراز. [ طَ ] (ص مرکب ) دارای طراز چینی . با طراز چینی . با زینت و آرایش چینی : دگرباره این نظم چینی طرازببین تا کجا میکند ترکتاز. نظامی .دخت سقلاب شاه نسرین نوش ترک چینی طراز رومی پوش .نظامی .
-
چینی کار
لغتنامه دهخدا
چینی کار. (ص مرکب ) که کار آن چون کار چینیان است . که تصاویر و نقوش و عمل چینیان باشد : نقش این کارگاه چینی کاربهترک بستمی درین پرگار.نظامی .
-
چینی ناز
لغتنامه دهخدا
چینی ناز. (ص مرکب ) دارای ناز و کرشمه ٔ چینی . با کرشمه و غنج و دلال چون چینیان : گفت رومی عروس چینی نازکای خداوند روم و چین و طراز.نظامی .
-
چینی نگار
لغتنامه دهخدا
چینی نگار. [ ن ِ ] (ن مف مرکب ) که آفریننده ٔ آن چینی باشد. که از مردم چین آن را ساخته و پرداخته باشد. ساخته و پرداخته ٔ دست چینی . || در چین ساخته وپرداخته شده . پرداخته و ساخته ٔ چین . || (ص مرکب ) با نگار و نقش چینی . || مجازاً زیبا: نگار چینی . د...
-
چینی نواز
لغتنامه دهخدا
چینی نواز. [ ن َ ] (نف مرکب ) نوازنده ٔ چینی . که مایه ٔ نوازش چینی است : ز غلغل صراحی است چینی نوازدهان قدح مانده از خنده باز.ظهوری .
-
خوشه چینی
لغتنامه دهخدا
خوشه چینی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل خوشه چین . التقاط. معروف است که پس از اتمام تاکستان و باغ صاحبان آن آمده خوشه چینی نمایند و خوشه های کوچک متروکه را بچینند لکن خداوند بنی اسرائیل راامر فرمود که تاکستان خود را خوشه چینی ننمایند بلکه آنها را ...
-
دانه چینی
لغتنامه دهخدا
دانه چینی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل دانه چین .