کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینه دان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چینه کشیدن
لغتنامه دهخدا
چینه کشیدن . [ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) ساختن دیوار گلی . بنا کردن دیوار از گل . دیوار برآوردن از رده های گل .
-
چینه خوار
لغتنامه دهخدا
چینه خوار. [ ن َ / ن ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) دانه خوار. مرغی که دانه خورد. مرغی که از دانه تغذیه کند. || جوجه ای که بی یاری و کمک دانه برچیند.
-
چینه خواری
لغتنامه دهخدا
چینه خواری . [ ن َ / ن ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل چینه خوار. دانه خواری . دانه خوارگی .
-
چینه سازی
لغتنامه دهخدا
چینه سازی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) ساختن دیوار گلی . چینه کشی . بنا کردن و برآوردن دیوار از رده های گل . || ترتیب قرار گرفتن سنگهای ته نشستی به صورت چینه ها چنانکه در آبهای راکد مواد سنگینتر سریعتر از مواد دیگر در ته آب نشست میکنند، در آبهای جاری...
-
چینه شناس
لغتنامه دهخدا
چینه شناس . [ ن َ / ن ِ ش ِ ] (نف مرکب ) عالم به به معرفت طبقات الارض . که به علم طبقات الارض آشنا باشد.
-
چینه شناسی
لغتنامه دهخدا
چینه شناسی . [ ن َ / ن ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم و معرفت به طبقات الارض . قسمتی از زمین شناسی است که از چینه های زمین و شرایط تشکیل آنها، و سن نسبی و پراکندگی و سایر خصوصیات آنها بحث میکند.
-
چینه کش
لغتنامه دهخدا
چینه کش . [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) چینه ساز. آنکه دیوار از رده های گل برآرد. بنائی که کار او ساختن چینه است . آنکه دیوار گلی کند. بنّا که چینه کشد. که چینه برآرد. که دیوار گلی سازد. که چینه کند باغ و خانه و جز آن را. دیوارگر. (یادداشت مؤلف...
-
چینه کشی
لغتنامه دهخدا
چینه کشی . [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) شغل چینه کش . کار دیوار گلی ساز.دیوارکشی . دیوارسازی . دیوارگری . کشیدن دیوار گلی .
-
چینه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زمینشناسی) činešenāsi علمی که دربارۀ چگونگی تشکیل چینههای زمین بحث میکند.
-
چینَه باق
لهجه و گویش بختیاری
čina bâq دیوارِ باغ.
-
راه چینه
واژهنامه آزاد
راه پله . پلکان . نردبان هم گفته شده . راهی که برای رفتن به بالای ساختمان یا پشت بام میباشد و به صورت پلکن است.
-
چینه ورزی
واژهنامه آزاد
کوشیدن در چیدن چیزی برروی چیز دیگر و ممارست در آن
-
هنگ چینه
واژهنامه آزاد
ه بافتحه+ن ساکن+گ با فتحه +چ با کسره +ی با ساکن+ن با فتحه +ه نام پرنده ای که زنبور خوار است به رنگ سبز و دور گردنش سیاه و زرد رنگ است و منقاری نسبتاً دراز
-
lithostratic unit
واحد سنگچینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد سنگچینهنگاشتی
-
rock-stratigraphic unit, lithostratigraphic unit, lithostratic unit
واحد سنگچینهشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد سنگشناختی