کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینه دان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چینه دان
/činedān/
معنی
کیسهای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد و مواد غذایی داخل آن میشود؛ جاغر؛ ژاغر؛ شاغر؛ کژار؛ گژار؛ شکانک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چینه دان
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِ.) کیسه مانندی که در امتداد مری اکثر پرندگان قرار دارد و چینه وارد آن می شود.
-
چینه دان
لغتنامه دهخدا
چینه دان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از: (چینه + دان ، ظرف ) حوصله ٔ مرغانه را گویند. (برهان ). حوصله ٔ مرغان است که دانه در آن جمع شود، و آن را ژاغر نیز گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). علف دان مرغ . جای دانه و خوراک مرغان و آن غیر سنگ دان است . (...
-
چینه دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) činedān کیسهای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد و مواد غذایی داخل آن میشود؛ جاغر؛ ژاغر؛ شاغر؛ کژار؛ گژار؛ شکانک.
-
چینه دان
دیکشنری فارسی به عربی
محصول
-
واژههای مشابه
-
چینة
لغتنامه دهخدا
چینة. [ ن َ ] (اِ) مأخوذ از نام خاص چین ، نارنج . جنة. (دزی ج 1 ص 239).
-
چینَه
لهجه و گویش بختیاری
čina دیوار.
-
icing 2
یخچینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی روچینه حاوی شکر و چربی و سفیدۀ تخممرغ و آب که با کاهش دما میبندد
-
هنگ چینه
لغتنامه دهخدا
هنگ چینه . [ هََ چی ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سقز. دارای 240 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، لبنیات و توتون است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
nibbling
چینهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مصرف غذا در وعدههای متعدد و مختصر، تا هفده وعده، به جای سه وعدۀ اصلی
-
stratiform 2
چینهسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی ذخایر معدنی لایهای با منشأ آذرین یا رسوبی که بهصورت نوارها یا لایهها یا ورقههای موازی از سنگ یا کانسنگ تشکیل شده است
-
stratigraphy 1
چینهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ علمی چینههای زمین متـ . چینهنگاری
-
stratabound
چینهکران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی ذخایری که محدود به یک واحد چینهشناختی هستند و رگهها و رگچههای درون آنها الزاماً موازی با لایهبندی آنها نیست
-
چینهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← چینهشناسی
-
varve
سالچینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایههای ریز رسوبی که در هر سال در یک تودۀ آب نهشته میشود