کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینخوردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چینخوردگی
واژگان مترادف و متضاد
-
واژههای همآوا
-
چین خوردگی
لغتنامه دهخدا
چین خوردگی . [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی چین خورده .
-
چین خوردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) činxordegi ۱. چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی.۲. (زمینشناسی) ناهمواریهایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین بهوجود آمده است.
-
جستوجو در متن
-
طاقدیس
واژگان مترادف و متضاد
۱. طاقمانند، طاقیشکل ۲. ایوان، ۳. چینخوردگی (زمین)
-
موج
واژگان مترادف و متضاد
۱. خیزاب، کوههآب، موجه، چینخوردگی سطح آب، تلاطم آب ۲. فرکانس رادیویی