کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چیغ
/čiq/
معنی
= چِغ
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چیغ
لغتنامه دهخدا
چیغ. (ترکی ، اِ) چیق . پرده مانندی که از نی و چوب های نازک سازند و از پیش در خانه آویزند. (از برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
چیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] čiq = چِغ
-
واژههای همآوا
-
چیق
لغتنامه دهخدا
چیق . (ترکی ، اِ) رجوع به چیغ شود.
-
چیق
واژهنامه آزاد
چقدر ، چه اندازه
-
جستوجو در متن
-
چیق
لغتنامه دهخدا
چیق . (ترکی ، اِ) رجوع به چیغ شود.
-
قولانجق
واژهنامه آزاد
در زمان قدیم به اسب قولان میگفتن در باتلاقی در جنوب روستا که زینه نام دارد اسب یاهمان قولان به گل مشینه اربابه میگه قولان چیغ(اسب بیرون بیا)به همین دلیل اسم روستا را به نام مینامن.
-
چغ
لغتنامه دهخدا
چغ. [ چ ِ ] (اِ) پرده مانندی است که از چوبهای باریک سازند و به این معنی با قاف هم آمده است . گویند باین معنی ترکی است . (برهان ). نوعی از پرده که از سیخهای نی راست کنند وبردرها آویزند و الوان و ساده هم باشد. (آنندراج ). پرده ای است که از چوبهای باریک...